ای دهانت ز لب و لب ز دهان شیرینتر
خنده شیرین و سخن گفتن ازان شیرینتر
نرسد با لب تو لاف سخن طوطی را
گرچه هست از همه شیرین سخنان شیرینتر
در دل تنگ لبت همچو شکر شیرین است
لیک در دیده خونابه فشان شیرینتر
کام دل گرچه شد از شور غم عشق تو تلخ
جان شیرین منی بلکه ز جان شیرینتر
کلک تصویر اگر خود بزنی قند بود
صورتی از تو کشیدن نتوان شیرینتر
نیشکر گرچه ز سر تا به قدم شیرین است
نیست از قد تو ای سرو روان شیرینتر
جامی از وصف لبت گر نشکیبد چه عجب
نکته ای ناید از آنش به دهان شیرینتر