جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰

چنین رخی که تو داری حکایت گل چیست

فغان من چو شنیدی حدیث بلبل چیست

هنوز از خط سبزت نبوده هیچ اثر

ندانم این همه آشفتگی سنبل چیست

بهای بوسه تو را می دهیم نقد وجود

درین معامله لعل تو را تعلل چیست

ز روی و زلف تو دانست عقل خرده شناس

که سر دور چه و معنی تسلسل چیست

به هر شکسته دلی می کنی به لطف نگاه

به بخت ما چو رسید این همه تغافل چیست

بلای هجر گذشت از حد و نمی دانم

که چاره غیر شکیبایی و تحمل چیست

شنیده ام که به خونریز جامی آمده ای

بیا و تیغ بکش موجب تامل چیست