ای صفات تو نهان در تتق وحدت ذات
جلوه گر ذات تو از پرده اسما و صفات
ما گرفتار جهت از تو نشان چون یابیم
ای سراپرده اجلال تو بیرون ز جهات
از ندای تو درافتاد صدایی به حرم
خاست صد نعره لبیک ز اهل عرفات
مشرب زهد کجا چاشنی عشق کجا
آن یکی ملح اجاج آمد و این عذب فرات
ما نداریم مشامی که توانیم شنید
ورنه هر دم رسد از گلشن وصلت نفحات
به وفای تو درآمیخت چنان آب و گلم
که دمد بعد وفات از گل من بوی وفات
مرد جامی به سر تربت او بنویسید
هذه روضة من حل به العشق فمات