همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در نعت خلیفه سوم

چون عمر شد روان به دار سلام

گشت عثمان خلیفة الاسلام

ناصر ملت محمد بود

ناشر سنت مؤید بود

بهدی الله عینه قرت

من به عز نفسه أغبرت

مأمن خلق بود همچو حرم

ذاتش آراسته به خلق و کرم

شرم و حلمش چو علم و عقل تمام

داده دین را به خلق وعدل نظام

سخنش همچو خلق بودی نرم

کرمش بر زبان فکندی شرم

قامع الکفر دافع الطغیان

رافع الشرع جامع القرآن

تازه رویش چوگل به آب حیات

پرورانیده در حیا به حیات

ملکی بود آدمی پیکر

بهره اش داد خوی پیغمبر

بیشتر آن خلاصه ایام

روز و شب در صیام بود و قیام

از آفتاب نبوتش به دو نور

گشت بیت الحزن سرای سرور