قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۸۱

از دوری خود، بی پر و بالم کردی

دانسته گرفتار ملالم کردی

رفتی ز نظر، ولی نرفتی از یاد

دیوانه سودای محالم کردی