کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۰۳

چشمت بکر شمه از سر طنازی

دی گفت شبی بوصل من پردازی

گویی که درین چه دیده باشد چشمت

جز آنکه همی کند بمردم بازی؟