کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۶

بر رغم من ار گرفته بودی یاری

آنگه که زرم نبود گفتم: آری

امروز چه عذرست و چه گویم باری؟

زر با من و تو بادگری، خوش کاری !