کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۹

از بس که جفا کند بت دلگسلم

از کردۀ دوست پیش دشمن خجلم

وین اشک که بر چشم خودش کردم جای

او نیز چو یار رفت در خون دلم