کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۷

چشم تو اگر چه ناتوانست او نیز

جان تو که هم بلای جانست او نیز

دل دست حمایت بسر زلف تو برد

می بینم و هم زیر میانست او نیز