کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۲

دل خوی فراقفای غم خوردن کرد

در بندگیت هر چه توان کردن کرد

تا داشت رگی در تن و خونی در رگ

خدمت چو صراحی برگ گردن کرد