کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۲

از عکس لبت دیده بدخشان گردد

وز یاد رخت سینه گلستان گردد

بی روی توگر آب خورم چون گلبن

اندر دل من چو غنچه پیکان گردد