امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۲

چون بر دل و سر نهم دو دست ای دلبر

می پیش من آوری‌ که بستان و بخور

جانا زکف تو چون ستانم ساغر

دستی بر دل نهاده دستی بر سر