ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۶۷

ناگاه همی زدم من، ای شمع و چراغ

از شهر به باغ با دلی پر غم و داغ

باغ ار چه بود جای تماشا و فراغ

دوزخ بود ای نگار، بی روی تو باغ