ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۵۸

ای سخن زیر دست خامۀ تو

عقد لؤلؤست نظم نامۀ تو

خلق در سایۀ خرد باشد

خرد اندر حصار سایۀ تو

مایۀ صد ادیب بتراشند

ار بکاوند دست و جامۀ تو

کامۀ من بفضل خویش بجوی

که منم زنده بهر کامۀ تو

دل در اندام من نیاساید

گر برنجد بنان ز خامۀ تو