هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵

دوستان، امشب دوای درد محزونم کنید

بر سرم افسانه ای خوانید و افسونم کنید

نیست اندوه مرا با درد مجنون نسبتی

می شوم دیوانه گر نسبت بمجنونم کنید

۳

لاله گون شد خرقه صد چاکم از خوناب اشک

شرح این صورت بشوخ جامه گلگونم کنید

شهسوار من بصحرا رفته و من مانده ام

زین گناه از شهر می خواهم که بیرونم کنید

وصف قدش را بمیزان خرد سنجیده ام

آفرین بر اعتدال طبع موزونم کنید

۶

چشم پر خونم ببینید و مپرسید از دلم

حالت دل را قیاس از چشم پر خونم کنید

چون هلالی، دوش بر خاک درش جا کرده ام

شاید ار امروز جا بر اوج گردونم کنید