وطواط » غزلیات » شمارهٔ ۳

ای راحت عیش ها وصالت

مقصود همه جهان جمالت

ای محنت عاشقان فراقت

وی نعمت مفلسان وصالت

۳

ای پردهٔ نقشِ حسن، زلفت

وی دانهٔ دام عشق خالت

ماه شب چهارده به‌خوبی

ناقص بر آیت کمالت

پالوده تن من از فریبت

فرسوده تن من از محالت

۶

ای حال دلم تباه بی تو

چون حال دلم مباد حالت

نی نی ، که مراست تازه عیشی

در سایهٔ دولت خیالت