مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۷

روی و بر من تا بشدم از بر تو

زردست و کبودست به جان و سر تو

زیرا که در آرزوی روی و بر تو

این پیرهن تو گشت و آن معجر تو