مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۸

انده چه خورم چراست اندر خوردن

گر هست ز کرباس مرا پیراهن

کز نیش خسک دارم در زندان من

پوشیده به بهرمان همه جامه و تن