مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۳

ایزد که همی کرد مرکب تن و جان

در هر عضوی مصلحتی کرد نهان

گر مفسدیی ندیده بودی به زبان

محبوس نکردیش به زندان دهان