مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۹

چون روی هوا دوش به قیر اندودند

تا روز همه تپان و لرزان بودند

بر تارک من ستارگان نغنودند

گویی که همه بر تن من بخشودند