مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۸

گر باد هوای کوی سرایت سپرد

می دان تو که جان ز دستم ای جان نبرد

اندیشه نخواهم که به تو برگذرد

رشک آیدم از دیده که در تو نگرد