مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸

آن بت که هوای او بداندیش منست

مجروحم و غمزگان او نیش منست

آن مه که همیشه عشق او کیش منست

اینک چو مهی نشسته در پیش منست