مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱

ز آن سوزد چشم تو و زآن ریزد آب

کاندر ابرو بخفته بد مست خراب

ابروی تو محراب بسوزد به عذاب

هر مست که او بخسبد اندر محراب