مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - ثناگری

به خدمت آمد فرخنده فصل فروردین

مهی که تازه ازو گشت عز و دولت و دین

خجسته باد بدان شاه سرفراز کز او

رسید رایت شاهی به اوج علیین

ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود

که شهریار زمانست و پادشاه زمین

خدایگانی شاهنشهی جهان گیری

که چرخ زیر قدم کرد و ملک زیر نگین

تو شاهی دلشاد زی خداوندا

که بندگان تواند اختران چرخ برین

ازین دوازده برج سپهر و هفت اختر

همه جلالت یاب و همه سعادت بین

به کامگاری بر دیده زمانه خرام

به بختیاری بر تارک سپهر نشین

جهان به کام و زمانه غلام و دولت رام

قضا معین و سعادت قرین و بخت رهین