امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۵

سخن پیش رخش زیبا مگویید

حدیث لاله خود آنجا مگویید

همی گویند کان یکتا چه نیکوست؟

در او شرحی ست کان یکتا مگویید

۳

من از غم گر بمیرم، خود کسان را

بگویید این خبر، او را مگویید

پیامی بشنوید از من، ولیکن

نباشد یار تا تنها، مگویید

من از تیغ کرشمه کشته گشتم

کشنده حاضر است، اما مگویید

۶

دهن نزدیک رخسارش میارید

سخن در گوش آن از ما مگویید

بگوییدش غم و رنج من و دل

و لیکن از زبان ما مگویید

چه باشد ابر پیش چشم خسرو

به بازی قطره را دریا مگویید