صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۲۳

برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم

به عالمی که در او رنگ نیست چنگ زدیم

شکست بر دل ما آن زمان گوارا شد

که مومیایی احباب را به سنگ زدیم