صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲۱

کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد؟

رنگ شکسته راز دلم برملا نکرد

تنها نبرد جلوه او شمع را ز جای

سرزنده ای نماند که بی دست و پا نکرد