صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۱۳

فتنه و آشوب از هرسو به من رو کرده‌اند

تا دگر چشمان پرکارش چه جادو کرده‌اند

چشم آهوچشم من هرگز به این مستی نبود

گوییا در سرمه‌اش بیهوش دارو کرده‌اند