مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۷۲

هر گه که تو نعل اسب یکران بندی

داغی دگرم بر دل حیران بندی

قربان شومت پیش چو بر …

وز کیش بر آیم چو تو قربان بندی