مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۳

گیسو به سر زلف تو درخواهم بست

تا بنشینی چو دوش نگریزی مست

پیش از مستی هر آنچه‌م اندر دل هست

میگویم تا باز نگوئی شد مست