عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۷۱

گفتم: شمعا! چند گدازی مگداز

گفتا: تو خبر نداری از پردهٔ راز

چون نگدازد کسی که او را همه شب

بر سر دو موکل بود از آتش و گاز