عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۷۰

شمعی که ز سوز خویش بر خود بگریست

این خنده به سر بریدنش باری چیست

در عشق چو شمعِ مرده میباید زیست

پس در همه کس چو شمع روشن نگریست