عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۱۱

آوازِ خروس صبح در سمع افتاد

آتش ز فروغ باده در شمع افتاد

برخیز و صبوح کن که چون ابرِ بهار

از خندهٔ صبح گریه بر جمع افتاد