عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۸

برخاست دلم چنانکه در غم بنشست

وز شیوهٔ جست و جوی عالم بنشست

از درد دلم یکی بگفتم به جهان

ذرات جهان جمله به ماتم بنشست