عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۱۸

گفتم: «کس را روی تو و موی تو نیست

تیر مژه و کمان ابروی تو نیست»

چشمش به زبانِ حال گفتا: «از تیر

مگریز که این کمان به بازوی تو نیست»