عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۳۳

بگشاده رخ و بسته قبا میآید

سرمست به بازار چرا میآید

میآید و در پوست چو گل میخندد

آری چه توان کرد مرا میآید