عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۴۰

سر با تو ببازم، کلِه من اینست

پیش تو بمیرم، شرهِ من اینست

گر ملک دو عالمم مسلم گردد

جز خون نخورم زانکه رهِ من اینست