عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۱۶

در عشق تو من گرد جنون میگردم

وز دایرهٔ عقل برون میگردم

دیری است که در خون دل من شدهای

در خون توشدی و من به خون میگردم