عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۴۴

این گنبد خاکستری پر اخگر

گه در خونم کشید و گه خاکستر

از غصهٔ آن کزو نمییافت خبر

از سر میشد به پای و از پای به سر