عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۴۸

ای تیرگی زلف توام دین افروز

وی روشنی روی توام راه آموز

من در شبم از تو روز میخواهم، روز

و افسردهام از تو سوز میخواهم، سوز