عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۳۸

گاه از مویی مشوشت باید شد

گه نیز به هیچ دل خوشت باید شد

در عشق گر آتشی همه یخ گردی

ور یخ باشی چو آتشت باید شد