عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۷

جانم چو ز کنهِ کار آگاه نبود

نومید ز خود گاه بُد و گاه نبود

هر روز هزار پرده از هم بدرید

وز پردهٔ عجز برترش راه نبود