عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۳

هر چیز تو را همی جمالی دگر است

در هر ورقِ حُسن تو حالی دگر است

هرناقص را از تو کمالی دگر است

مر عاشق را از تو وصالی دگر است