عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۵۳

هرگز ره دین براستی نسپردیم

هرگز به مراد دل دمی نشمردیم

دردا که زغفلت شبانروزی خویش

رفتیم وبسی خصم و خصومت بردیم