عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۲۲

روزی نه که دل قصهٔ دمساز نخواند

یک شب نه که حرفی ورق راز نخواند

چندانکه حساب برگرفتم با خویش

چه سود که یک حساب من باز نخواند