عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۲۰

هر روز درین دایره سرگشتهترم

چون دایرهای بمانده بی پا و سرم

و امروز چنان شدم که آبی نخورم

تا هم چندان خون نچکد از جگرم