عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ ب‍یحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۱۸

جانا جانم غرقهٔ دریای تو بود

پیوسته چو قطره بی سر وپای تو بود

من حوصله ای نداشتم، این همه کار،

از حوصله بخشیدن سودای تو بود