عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ ب‍یحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۴

مردند همه، در هوسی، چتوان کرد

من با که برآرم نفسی، چتوان کرد

دیرست که روز باز بودست ولیک

بیدار نمیشود کسی، چتوان کرد