مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۰

چشم تو بهر غمزه بسوزد مستی

گر دلبندی هزار خون کردستی

از پای درآمد دل و دل پای نداشت

از دست کسی که او ندارد رستی