مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹۳

آن دم که رسی به گوهر ناسفته

سرها به هم آورده و سرها گفته

کهدان جهان ز باد شد آشفته

برتو بجوی که مست باشی خفته